جدول جو
جدول جو

معنی پاک نویس - جستجوی لغت در جدول جو

پاک نویس
نامه و مطلبی که از روی پیش نویش به صورت پاکیزه و خوانا نوشته شود
تصویری از پاک نویس
تصویر پاک نویس
فرهنگ فارسی عمید
پاک نویس
پاک نویس نوشتهای در خواب، نشان دهنده ی آن است که از انجام کارهایتان نتیجه ی مطلوبی به دست نمی آورید. اگر دختری در خواب مشغول پاک نویس نامهای باشد، یعنی بر سر موضوعی با نامزدش دچار اختلاف میشود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش نویس
تصویر پیش نویس
نامه ای که بنویسند و پس از حک و اصلاح پاک نویس کنند، مینوت
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
عمل پاک نویس
لغت نامه دهخدا
(کُ)
فرزند ارد دوم، پادشاه اشکانی. او دیرزمانی با رومیان در نبرد و همیشه فائق بود لیکن عاقبت در سال 38 قبل از میلاد بدست وانتی دیوس کشته شد
لغت نامه دهخدا
(نِ)
مبیضه. تخریج. مقابل پیش نویس و مسوده
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
راستگوی:
هر که هست از فقیه و پیر و مرید
وز زبان آوران پاک نفس
چون بدنیای دون فرود آید
به عسل دربماند پای مگس.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نِ)
مقابل پاک نویس. مینوت. مسوده. سواد. مقابل بیاض، (اصطلاح اداری) قطعه کاغذی خاص نوشتن مسوده
لغت نامه دهخدا
(طَ ویْ یَ)
پاکدرون. پاک قصد. پاک نیت
لغت نامه دهخدا
(رَ)
عمل آنکه پاکرو باشد. پارسائی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاک نفس
تصویر پاک نفس
راستگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت نویس
تصویر پشت نویس
ظهر نویس، سندی که در پشت آن نوشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش نویس
تصویر پیش نویس
مینوت، مسوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک نویس
تصویر چک نویس
برات نویس و قباله نویس و مستوفی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکنویسی
تصویر پاکنویسی
عمل پاکنویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک طویت
تصویر پاک طویت
پاکدرون پاک قصد پاک نیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک نفسی
تصویر پاک نفسی
راستگویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکنویس
تصویر پاکنویس
تخریج، از نو نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک روی
تصویر پاک روی
عمل آنکه پاک رو باشد پارسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک نفس
تصویر پاک نفس
((نَ فَ))
راستگوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش نویس
تصویر پیش نویس
((نِ))
نوشته ای که هنوز پاک نویس نشده و پس از حک و اصلاح، پاک نویس می شود
فرهنگ فارسی معین
((نِ))
آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوشته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پانویس
تصویر پانویس
((نِ))
زیرنویس، پانوشت، پان وشته، آن چه جدا از متن اصلی باشد
فرهنگ فارسی معین
پیش نویس، مسوده
متضاد: پاکنویس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چرک نویس، سواد، مسوده
متضاد: بیاض، پاکنویس
فرهنگ واژه مترادف متضاد